کد مطلب:164539 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:168

فصیة عن عویصة
در كتاب خرایج به سند خود از حضرت امام محمدباقر - علیه السلام - روایت فرمود كه:

حضرت سیدالشهداء پیش از كشته شدن به اصحاب خود فرمود كه پیغمبر خدا به من فرمود كه ای پسرك من! زود است كه به زمین عراق رانده شوی. و آن زمینی است كه پیغمبران و اصحاب پیغمبران با هم ملاقات در آن مكان نمودند، و آن زمینی است كه آن را عمورا گویند، و تو در آنجا شهید خواهی شد. و جماعتی با تو شهید می شوند از اصحاب تو كه نمی یابند درد مس حدید را و تلاوت فرمود: (یا نار كونی بردا و سلاما علی ابراهیم) [1] . می باشد جنگ بر تو و بر ایشان سلامت! پس مژده باد شما را! پس قسم به خدا كه اگر ما را بكشند ما برمی گردیم به پیغمبر ما [2] .

راه اشكال اینكه بعد از اینكه الم حدید [3] از ایشان برداشته شود، پس چه فضیلتی ایشان را خواهد بود با اینكه افضل اعمال مشكل ترین آن اعمال است؟! و جواب آن از چند وجه است: اول اینكه: نفس توطین [4] نفس بر موت و رفع ید از زندگانی در طلب رضای خدا، عملی است كه بالاتر از ضربت شمشیرها است. پس حسن اخلاص و صحت نیت مایه ی آن شد كه به این درجات رسیدند. دوم اینكه: در علوم عقلیه مقرر است كه تحصیل حاصل محال است. و همچنین توارد علتین مستقلتین بر معلول واحد محال است. و با قطع نظر و اغضاء [5] و اغماض از براهین بدیهه ی عقل بر آن حاكم


است؛ پس چون در هر عضوی از اعضاء اصحاب سیدالشهداء و هر جزئی از اجزاء ایشان الم و هم و غم و حزن بر بی كسی آنجناب و عیال دل كباب و اولاد اطیاب غلبه كرده بود به نحوی كه نفس را التفاتی بر الم مس حدید نشد زیرا كه بر یك عضو دو الم كه ناشی از دو معلول باشد وارد نمی آید. سوم اینكه: ایشان در تیار بحار شوق وثوق لقای حضرت آفریدگار چنان مستغرق بودند كه نفس توجه به مس الم حدید نمی نمود، تا اینكه ادراك آن الم نماید، چنانكه حضرت امیرالمؤمنین در حالت نماز چنان مستغرق شهود حضرت معبود بود كه تیر را از پایش كشیدند به نحوی كه آن جناب ملتفت نشد و قبل از نماز طاقت نمی آورد كه آن تیر را بكشند. چهارم اینكه: رسیدن ایشان به آن مقام كه جسم و جان را به قربان فرمان امام زمان نمایند، مشقتهای بسیار در تحصیل آن ملكه نمودند كه اعظم از مس الم حدید بود. پس نفس را تا به این مرتبه رسانیدن الم آن بیشتر از الم حدید بود. اگر چه بعضی هم بودند كه به نظر و توجه امام و جذبات آن بزرگوار دارای این مرتبه شدند مانند: حر بن یزید ریاحی چنانكه مقامت شفاعت از توجه شفعاء رنگ زنگ آینه ی نفس عاصیان در روز قیامت زدوده خواهد شد و می توان گفت كه اختیار كردن حر نصرت امام را از اعظم ریاضتها و مشقتها بوده است. و چون كلام، منجر به این مقام شد پس باكی نیست كه شمه ای از احوال حر مذكور گردد.

بدانكه شهید ثانی، شیخ علی بن احمد ملقب به زین الدین، صاحب شرح لمعه و مسالك، در بعضی از تألیفات خود در حر توقف فرموده و راه خیالش اینكه حر بالضرورة او التواتر سر راه بر امام زمان گرفته و بر او خروج نموده و نگذاشت كه مراجعت نماید. سیما اینكه امام فرمود: دست از ما بدار. در جواب گفت: قسم به خدا كه تو را نمی گذارم و از تو دست برنمی دارم تا تو را در كوفه به نزد ابن زیاد ببرم! آن جناب فرمود: قسم به خدا كه من ترا متابعت نمی نمایم! سه دفعه همین سؤال و جواب میان آن جناب و حر مكرر شد. آن جناب فرمود: ای حر! مادرت به عزایت بنشیند! چه از ما می خواهی؟! او در جواب گفت كه اگر غیر تو در میان عرب ذكر مادر من


می نمود من هم ذكر مادر او می كردم اما چه گویم در حق مادر تو كه دختر پیغمبر ماست [6] .

مجملا، پس حر مرتد شد و ارتدادش فطری است، زیرا كه انعقاد نطفه اش بر اسلام شده بود. و مرتد فطری توبه اش در دنیا اجماعا مقبول نیست. یعنی احكام كفر را باید بر او جاری ساخت. اگر چه احتمال عفو اخروی و قبول توبه در آخرت می باشد. و اخبار داله بر اینكه آن جناب توبه ی او را قبول فرمود اخبار آحادند. لهذا در حر توقف نمود. مؤلف گوید كه اخبار قبول توبه ی حر تواتر معنوی دارد بعد از اینكه امام توبه ی او را قبول فرمود. مانند شفاعت قیامت محو سیئه خواهد شد.


[1] انبياء 69:21.

[2] الخرايج و الجرايح 848:2.

[3] حديد: آهن.

[4] توطين: دل نهادن بر چيزي، وطن كردن.

[5] اغضاء: چشم پوشي.

[6] الارشاد 81 - 78 : 2.